نسخه ایرانی سیندرلا و فاگین، سوژه این روزهای کاربران شد
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۶۷۱۳۳
صداوسیما طبق روال همیشه و اصرار بر ادامه روندی که منتقدان جدی هم دارد سعی میکند کنداکتور خالی خود را با پخش مجدد سریالهایی از جمله افسانه جومونگ، یوسف پیامبر، دردسرهای عظیم، روزگار جوانی و... پر کند و در جدیدترین شاهکار خود به بازپخش سریال «آوای باران» روی آورده است تا بلکه بتواند دایره محدود مخاطبان خود را گسترده کند!
چند روزی است شبکه آیفیلم، دوباره سریال آوای باران را روی آنتن برده است.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* این مجموعه تلویزیونی داستان زندگی طاها ریاحی را که تاجر داروست، روایت میکند. بر اثر بروز اتفاقاتی زندگی طاها دگرگون میشود و سرنوشت عجیبی برای او و دخترش باران رقم میخورد. او مجبور به ترک کشور میشود.
*پس از سالها به ایران بازمیگردد و به دنبال دختر گمشدهاش میگردد و متوجه میشود که نادر و زیور خواهرزاده و همسر خواهرزادهاش نتوانستهاند از دخترش نگهداری کنند و باران به دلیل آزار و اذیتهای آنها از خانه فرار کرده و سرنوشتی نامعلوم دارد. جستوجوهای طاها ادامه مییابد تا اینکه...
* سهیلیزاده در این سریال از چند چهره جدید جوان استفاده کرد، یکی از آنها آزاده زارعی بود که نقش اول سریال را به او سپرد. او پیش از این در فیلم "آمین خواهیم گفت" سامان سالور بازی کرده بود.
*نقشهای اصلی دیگر این سریال را ثریا قاسمی (مادربزرگ)، حمیدرضا پگاه (طاها پدر باران)، سام درخشانی (نادر، خواهرزاده طاها)، الهام چرخنده (زیور)، مهران احمدی (شکیب)، نیلوفر پارسا (بیتا)، سپیده خداوردی (مرضیه خواهر مرتضی)، امیر دژاکام (مرتضی)، سیاوش خیرابی (فری)، مبینا سادات آتشی (کودکی باران) و مهران رنجبر (کیانوش) و علی یعقوبی (وکیل امیر حسین خرسند) بازی میکنند.
وب سایت بانی فیلم در نقد این سریال نوشته است: اقتباس از داستانهای مشهور برای تولید فیلم و سریال کاری مرسوم است، اما گاهی فراموش میشود این دسته از آثار چرا جهانی شدهاند. گویی فراموش میکنیم اگر ایدهای در یک اثر با اقبال همراه شده، در دل خود اجماعی از استانداردهای داستانی را نیز دارد. تقلید کورکورانه از نوشتههای نویسندههای بزرگ، گاهی یک اثر اجتماعی را به طنزی مبتنی بر هجویات تبدیل میکند. آثار اقتباسی مانند باقی آثار میتوانند در پیوستاری از فاخر-مبتذل قرار گیرند. طبیعتاً قضاوتِ این که سریال تلویزیونی «آوای باران» با دنبالهروی از ایدهی داستانی «الیور توئیست» دقیقاً در کدام نقطه از این پیوستار قرار گرفته، از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما با این حال شاید بتوان نکات انتقادی مشترک بسیاری داشت.*این سریال تلویزیونی که در سال ۱۳۹۲ و همزمان با ریاست عزتالله ضرغامی در سازمان صداوسیما تولید شد، در امتداد آثار دیگر حسین سهیلیزاده از جمله «دلنوازان» و «فاصلهها» قرار میگیرد. هر دوی این سریالها حول محور ماجراهای عاشقانه سعی کردند به معضلات اجتماعی بپردازند.
*داستان «آوای باران» داستان جدایی یک پدر و دختر است؛ پدری ثروتمند به نام طه ریاحی (با بازیگری حمیدرضا پگاه) که با جاسازی مواد مخدر در وسایلش، در کشور دیگر برایش پاپوش دوخته میشود و به زندان میافتد و دخترش باران (آزاده زارعی) که به دست نادر (سام درخشانی) سپرده میشود که از قضا قصد بالا کشیدن اموال پدر و دختر را دارد. در کشاکش نادر و همسرش (الهام چرخنده در نقش زیور) با باران، این دختر به دست یک باند تکدیگر میافتد و همانجا بزرگ میشود تا آنکه در بزرگسالیاش، پدر بازمیگردد و او را پیدا میکند. این جستوجو البته بهسادگی اتفاق نمیافتد چراکه نادر سعی میکند دختر خودش، بیتا (نیلوفر پارسا) را بهجای باران جا بزند تا طه متوجه خیانت نادر و خانوادهاش نشود. از طرفی پسر نادر (بهنام فرید با بازی سیاوش خیرابی) که فرد مثبتی است، عاشق باران است و در یافتن باران به طه کمک میکند.
*داستان دقیقاً با ابهامهایی کلیدی پیش میرود؛ گویی تولیدکنندگان سریال مخاطب را در سطحی از اهمیت برای روشن کردن ارتباط منطقی بین بعضی اتفاقات یا دانستن علت بعضی ماجراها ندانستهاند. از ابتدا تا انتهای داستان مشخص نمیشود دقیقاً چه کسی و به چه دلیلی برای طه ریاحی پاپوش دوخته است؛ حتی زمانی که او پس از بیست سال مثلاً عفو میخورد و آزاد میشود، باز هم معلوم نیست چرا و چطور عفو شده و بازگشته است. اما این مورد شاید سادهترین ابهام ماجرا در سلسله موارد پرداختهنشدهی قصه باشد.
*
طه ریاحی که فردی ثروتمند و دارای جایگاه اجتماعی معرفی میشود، مطلقاً هیچ خانوادهای جز خواهرزادهاش ندارد که دخترش را به او بسپارد! در میان تمام بستگان و نزدیکان باران تنها میدانیم مادرش فوت شده که این هم لطفی از الطاف سازنده به مخاطب بوده است! در همین پازل معیوب، خانوادهی دیگری بهعنوان دوست خانوادگی نزدیک باران و طه معرفی میشود (که بازیگرانش از جمله امیر دژاکام و سپیده خداوردی با نسبت خواهر و برادری در سریال بودند)، اما این خانواده بدون دلیل منطقی و روشن در تمام مدت بیست سال از باران بیخبر میمانند تا داستان در همان مسیری که تولیدکننده میخواسته پیش برود.
سازندگان اثر در این گره خاص، تلاشهایی برای توجیهِ آن کردند؛ چراکه پس از بازگشت طه و دیدار با دوست صمیمی و خانوادهاش، دیالوگهایی از جانب دوستان در توضیح علت بیخبری آنها از باران بیان میشود که خوب است، اما یک مشکل کوچک دارد: اینکه اصلاً قانعکننده نیست! به عبارتی آن حد از صمیمیت، احساس مسئولیت و انسانیتی که از دوست طه و خانوادهاش بازنمایی میشود با چند دیالوگ سطحی که دست و پا میزند توجیهی برای نقص قصه بیابد، نمیتواند نسبت منطقی برقرار کند.
*اما همهی اینها را بگذاریم کنار برای بزرگترین غافلگیری این سریال: فرزندی که با یک خال جابهجا شد! ماجرا از این قرار است که نادر تنها با گذاشتن یک خال روی گونهی دخترش، او را بهجای باران به طه معرفی میکند و آب از آب تکان نمیخورد. چطور ممکن است یک پدر هیچ شناختی از دخترش بهجز یک خالِ روی گونه نداشته باشد؟! هیچ شباهت و نشانهای در او نیست مگر یک خال بر روی صورت. بعد اینکه چطور طه در طی بیست سال هیچ نوع ارتباطی با هیچ فردی بیرون از زندان نگرفته و عکس و شرح حالی از دخترش نداشته است؟ چه خوب بود اگر پدیدآورندگان قصه، فرق یک زندانی در زندان رسمی یک کشور را با اسیران دزدان دریایی مشخص میکردند!
در کشاکش همهی ماجراها، اما پسر نادر (فرید) موضوع مورد بحث دیگری است. فرید برخلاف پدر، مادر و خواهرش بسیار مثبت و اخلاقمدار است. چرا و چگونه؟ کسی نمیداند؛ گویی در چهل قسمتِ پنجاه دقیقهای فرصت کافی برای ایجاد دلالتها و پیشزمینههایی برای روشن شدن علت و زمینهی تفاوتِ ۱۸۰ درجهای فرید با خانوادهاش وجود نداشته است. در چند جای دیگر نیز آنقدر برای ساخت چهرهی قهرمانی از فرید در موقعیتهای مختلف تلاش میشود که مخاطب گیج میشود بالاخره شغل فرید چیست که هم مثل یک پلیس ظاهر میشود، هم کارآگاه و هم مددکار اجتماعی!
* از عشق فرید به باران هم نباید بگذریم. آخرین بار باران و فرید در کودکی همبازی یکدیگر بودند و حالا پس از بیست سال جدایی، فرید با داشتن عکسی از کودکی باران در دست، سناریوی عاشقانه اجرا میکند. عجیب و ترسناک است! در کل تمام این مصادیق پیرنگ روایی قصه را تحتالشعاع قرار داده و نظم ذهنی مخاطب را مختل میکند. از جایی به بعد مخاطبان خودکفا شده و باید سعی کنند بخشی از داستان را خود در ذهنشان بپردازند!
در سریال تلویزیونی «آوای باران» تلاش شده تا شخصیتها خاکستری پردازش شوند، اما تلاشی مذبوحانه است. در یک نگاه کلی شخصیتها بهراحتی به دو دستهی سیاه و سفید قابل تفکیک هستند؛ بیننده بهندرت برای دستهبندی آنها دچار تردید میشود. در بعضی از شخصیتپردازیها آنقدر اغراق صورت گرفته که کاراکترها به موجوداتی ماورای ماده تبدیل میشوند؛ آن هم در سریالی تلویزیونی در ژانر اجتماعی با دغدغهی پرداختن به مسائل اجتماعی مردمی که درگیر این مسائل هستند. ما در این اثر یا با افرادی سروکار داریم که از فرط خوبی به قدیس میمانند، یا از فرط شیطانصفتی به سادهترین شکل قابل شناسایی و قضاوت هستند.
* در مجموع سریال تلویزیونی «آوای باران»، سریالی تکخطی با کاراکترهای غیرپیچیده و پایانبندیِ کلیشهای و از پیش مشخص است؛ اثر در طول قصه به جای گرهافکنی و گرهگشاییهای منطقی، از تعلیقهای مصنوعی برای کشدادن ماجرا استفاده میکند در واقع سهیلیزاده بهخوبی توانست با تولید یک اثر پر از نقص و ابهام حول تعلیقهای هجران و جذابیتهای عاشقانه، توجه اندک بینندههای سریالهای تلویزیونی را جلب کند!
واکنش کاربران شبکههای به بازپخش سریال «آوای باران»:* کاربری به نام صالح نوشت: برای شکنجهی روح خود میتونید از بازپخش سریال آوای باران کمک بگیرید!
* مهین دیگر فعال مجازی میگوید: درحالیکه همتون جدیدترین سریالهای دنیا رو بدون زیرنویس میبینین، من و مامانم شبا میشینیم آوای باران و با دقت بیشتری میبینیم. هه ما مثل هم نیستیم!
* محمد، اما با کنایه درباره بازپخش این سریال نوشت: این غصهای که مادربزرگم برای باران توی سریال آوای باران میخوره برای بچههای خودش نخورد!
* میلاد هم با بازپخش «آوای باران» اینگونه شوخی کرد: سلامت روانمو با پخش دوباره سریال آوای باران به طور کامل از دست دادم!
* اکانت توئیتری «پزشک وظیفه» هم نوشت: واقعا برنامههای صداوسیما جذاب شدن! شبکه تماشا جومونگ میزاره، Ifilm هم اوای باران! کاشکی لااقل خانه به دوش و متهم گریخت و تاجر پوسان هم پخش کنه!
* هلیا هم با کنایه درباره بازپخش این سریال گفت: مادرش میگه چرا داری سریال میبینی مگه امتحان اجتماعی نداری؟ میگه مامان اینام همش درسه آوای باران اجتماعیه و جومونگ جغرافیاست فقط قیافه مامانش:))
منبع: برترین ها
منبع: فرارو
کلیدواژه: آوای باران شبکه آی فیلم قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل سریال آوای باران سریال تلویزیونی سهیلی زاده خانواده اش سریال ها بیست سال یک خال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۶۷۱۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان تیتراژ سریال دلیران تنگستان
امروز به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «دلیران تنگستان» به آهنگسازی احمد پژمان و همراهی علی رهبری رفتیم که در آن روزگار توانست ارایه دهنده گونه ای از موسیقی متن و تیتراژی در سریال های تلویزیونی باشد که به واسطه توانمندی های احمد پژمان در حوزه آهنگسازی و همچنین همراهی هنرمند دارای اعتباری چون علی رهبری می تواند همچنان به عنوان یک کارگاه آموزشی در حوزه آهنگسازی مورد توجه هنرجویان و علاقه مندان این حوزه قرار گیرد. مسیری که با همراهی تعدادی از نوازندگان حرفه ای و بومی منطقه جنوب به نوعی ساختارشکنی کرده و توانست قدرت و خلاقیت یک آهنگساز مستقل و درجه یک چون احمد پژمان را به مخاطبان معرفی کند.
سریال تلویزیونی «دلیران تنگستان» مجموعه ای تلویزیونی به نویسندگی و کارگردانی همایون شهنواز است که طی سال های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۲ ساخته و اولین بار در سال ۱۳۵۳ پیش روی مخاطبان قرار گرفت و بعدها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در همان سال های اولیه انقلاب مجددا به نمایش درآمد. مسیری که بعد از پخش سری اول آن نزدیک به بیست مرتبه در سال های مختلف از شبکه های تلویزیون پخش و موجب شد تا این سریال از حیث مرتبه تکرار پخش آن نیز جزو رکورداران محسوب شود.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیمحور داستانی سریال هم متمرکز بر معرفی رییس علی دلواری یکی مفاخر ملی ایران در دفاع از خاک میهن است؛ آن زمان که انگلیس به بهانه محاصره هرات، به جنوب ایران حمله کرد. در این مسیر شخصی به نام احمد تنگستانی از فعالان جنبش جنوب ایران در مقابل انگلیس به همراه ۳۰۰ نیروی دلاور، در قلعه ای ویران به دفاع از ایران می پردازند. البته در این مبارزه ۲ انگلیسی به دست مردم قطعه قطعه می شوند و دولت انگلیس به خونخواهی از آن ها از آب و خشکی به جنوب کشورمان حمله می کند. در این اثنا رییس علی دلواری مردم دلوار و تنگستان را مسلح و همراه با آن ها به دفاع از خاک میهن در مقابل تجاوز بیگانگان می پردازد.
مجموعه تلویزیونی «دلیران تنگستان» برداشتی آزاد از کتاب «دلیران تنگستانی» به نویسندگی محمدحسین رکن زاده آدمیت است که همایون شهنواز علاوه بر استفاده این منبع، از آثار پژوهشی و تاریخی دیگری برای نگارش فیلمنامه بهره مند شده بود. شرایطی که موجب شد این سریال ۲ بخش تاریخی دوره مبارزات احمد تنگستانی و مبارزه رییس علی دلواری را برای مخاطبان به تصویر بکشد. مسیری که به دلیل عدم استفاده از لهجه بومی برای گویش بازیگران و استفاده از دوبله در آن دوران موجب انتفاداتی هم شد اما یکی از منابعی است که توانست بخشی از یک دوره تاریخی ایران را به تصویر بکشد.
سریال «دلیران تنگستان» در چهارده قسمت طی ۲ سال ساخته شد و یک گروه ۵۰۰ نفری در بوشهر، تنگستان، اهرم، چغادک، تنگک، بندرسیراف، ده سولقان، شیراز و تهران پروژه را به سرانجام رساندند. پروژه ای که پخش آن در آن دوران به دلیل فقدان سیستم پخش رنگی به صورت سیاه و سفید پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
محمود جوهری در نقش رییس علی دلواری، شهروز رامتین در خالو حسین دشتی، غلامحسین لطفی در نقش حاج یوسف، کاوه مخبری در نقش احمد تنگستانی، علی اکبر مهدوی فر در نقش باقرخان، منوچهر فرید در نقش موقرالدوله، اسماعیل داورفر در نقش سید محمدرضا کازرونی، هادی اسلامی در نقش نمازگزار، حمید طاعتی در نقش سید مهدی بهبهانی، کامران نوزاد در نقش شیخ حسین خان، نعمت الله گرجی در نقش دریابیگی، محمد ابهری در نقش میرزاعلی کازرونی، منوچهر آذر در نقش واسموس، قاسم سیف در نقش بالیوز، منوچهر حامدی در نقش سلطان اخگر و حسین محجوب در نقش سید محمد دکتر هنرمندانی بودند که در این اثر به عنوان بازیگر حضور داشتند.
اما از ارایه اطلاعات تاریخی و شناسنامه ای این اثر تاریخی که بگذریم، این موسیقی متن و تیتراژ سریال است که به دلیل حضور هنرمندان تمام عیاری چون احمد پژمان و علی رهبری به عنوان آهنگساز توانسته بر کیفیت موسیقایی اثر ارزش ۲ چندانی بخشیده و این موسیقی را تبدیل به خاطره ای ماندگار برای مخاطبانش کند. مسیری که به دلیل ساختار موسیقی تیتراژ چه به لحاظ بصری و چه موسیقایی اش می تواند به عنوان اثری پیشگام در حوزه موسیقی تیتراژها معرفی شود.
آن هنگام قبل از آغاز سریال و در تیتراژ که با ملودی ملهم از هم جواری سازهای جهانی و سازهای بومی ایران به ویژه منطقه جنوب تلفیق شده و به گوش شنیداری مخاطب می رسد، مجموعه تصاویری نیز در قالب انیمیشن به بیننده با مفهومی خاص ارایه می شود. نخل هایی که تبدیل به اسب سوارانی سلاح به دست می شوند و در قالب یک تایپوگرافی که در آن دوران خلاقیتی کم نظیر به حساب می آمد، سریال «دلیران تنگستان» به مخاطب معرفی میشود. تصاویری که با همراهی موسیقی حماسی طراحی شده توسط گروه آهنگسازی با نواهای محلی جنوب کشور به ویژه سنج و دمام توازن گوش نوازی را طراحی کردند که بی تردید در آن سال ها توانست به عنوان یکی از پیشگام ترین موسیقی تیتراژها معرفی شود.
حماسه حق پرست از فعالان موسیقی منطقه بوشهر چندی پیش درباره موسیقی تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» گفته بود: از آن تک یاختهای که در تیتراژ شروع میکند به رشد و تبدیل میشود به آن اسبسوار تنگستانی، شما ببینید آهنگساز به چه شکل از آن بوق ماندگار استفاده کرده و بعد چه استفاده به جایی در ارکستراسیون و سازبندی از سنج انجام می دهد. این یعنی استادانهترین وجه ممکن برای بهکارگیری بوق و سنج و تمپویی که رفته رفته دمام را زیاد و این روند هم همراه با شروع سریال انجام می شود. به هر صورت یک سری عوامل دست به دست هم دادند تا توانستند یک موسیقی ماندگار بسازند. کما اینکه آقای شهنواز در موسیقی «شاه خاموش» هم به همین استقلال موسیقایی میرسد. ضمن اینکه احمد پژمان و علی رهبری وقتی کنار هم قرار گرفتند توانستند این موسیقی را خلق کنند.
این پژوهشگر و نوازنده موسیقی ایرانی در یادداشت دیگری که به همین مناسبت در رسانه ها منتشر کرد، نوشته بود: «همه بوشهر و بی شک کشور حتی، سریال جاودانه «دلیران تنگستان» ساخته همایون شهنواز را همواره و همیشه به خاطر دارند و هر بار که مجدداً این سریال پخش می شود، علاقه مندی به روایتِ تاریخی و بازیِ بازیگران تو را به تماشا وامی کشاند. در این بین اما موسیقی تیتراژ حکایت خود را دارد! صدای آغازین؛ بوق! کشش و امتداد! صفیر مبارزه و استقامتِ این اقلیم و جغرافیا! درآمیختگی کوبش! شروع و اوج! تو گویی تپش مردمان این خطه جنوبی است تا نبض تند خود به رخ استعمار بریتانیا بکشاند! اما عوامل و عناصر موسیقاییِ احمد پژمان چنان نقش تاثیرگذار خود را در ساختار و شاکله یک مجموعه تلویزیونی ایفا نموده چه اگر موسیقی سریال شنیده شود، ناخودآگاه ذهن مخاطب را به یاد «دلیران تنگستان» آورده که خود شاخصه یک اثر ماندگار هنری است که اندیشه و نگاه فنی به همراه خاطره سازی با گرایش مردم شناختی را درون خود جای داده است. شاهنامه خوانی و نوحه با صدای زنده یاد جهانبخش کردی زاده از دیگر موارد و انتخاب شایسته موسیقی سریال می باشد که با نگاه و روحیه جنوبی آهنگساز شاید البته بی ارتباط نباشد.»
هوشنگ جاوید از پژوهشگران صاحب نام موسیقی نواحی ایران هم چندی پیش بود که در یکی از گفتوگوهای رسانه ای خود درباره موسیقی تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» گفته بود: من در شیراز از استاد احمد پژمان پرسیدم «شما که غرب درس خواندی، موسیقی غربی و ارکسترها را هم خوب میشناسی، چه شد که رفتی در تیتراژ سنج و دمام بوشهری را استفاده کردی؟». گفت «فکر نکن ساده بوده. برای من کلی سمفونی آوردند. تهیهکننده و حتی مدیر تلویزیون وقت گفتند که میخواهیم یک چیزی مثل این سمفونیها باشد». واقعاً از بالا فشار بوده. گفت «ولی هرچه اینها را گوش کردم دیدم به درد نمیخورند. یک نفر یک نوار آورد، گفت این سنج و دمام خودمان است شاید به دردت بخورد. تا گوش کردم گفتم همینه. موسیقی روی این فیلم باید این باشد». تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» که شروع میشود چقدر قشنگ است! خب این آدمی که خارج رفته بود نمیشد قبول کند چنان چیزی بسازد؟ واقعاً فکر و اندیشه و آن ایراندوستی و فهم بالایی که در استاد پژمان وجود دارد خیلی قشنگ تعهد ایرانی را نسبت به موسیقی نشان میدهد. این سریال هر جا برود موسیقیاش تأثیرگذار است. چون میدانند مال همانجاست و هویت دارد.
احمد پژمان که به دلیل خلق بسیاری از آثار ماندگار و دارای کیفیت در حوزه های آهنگسازی و پژوهش همواره به عنوان یکی از مهم ترین و جریان ساز ترین هنرمندان عرصه موسیقی ایران معرفی شده هم در یکی از معدود گفتوگوهایش بود که درباره ساختار موسیقایی آثارش توضیح داده بود: آهنگسازی که موسیقی میهن خود را نداند نمی تواند آهنگساز خوبی باشد و آهنگسازی عاریتی می شود که نظیرش در دنیا فراوان است و ارزشی هم ندارد. من همیشه به موسیقی ایرانی فکر می کنم، زیرا بنای موسیقی من ایرانی است؛ موتیف و بعضی تمها ایرانی است، ولی هارمونی من صددرصد صدای ایرانی نمی دهد؛ چون خود هارمونی اساسا یک مقوله غربی است و ارکستر هم طبعا صدای ایرانی ندارد؛ چراکه سازها ایرانی نیستند. اما همیشه کوشیدهام رنگ و حالت ایرانی را در آثار خود حفظ کنم و معتقدم آهنگسازان ما باید بیشتر به سنتهای موسیقی خودمان متکی باشند و نباید به دنبال موتیفهای غربی بروند.
وی درباره خلق موسیقی سریال «دلیران تنگستان» هم گفته بود: روی یک نوار سونی ۹۰ دقیقهای روزانه سنج و دمام گوش میکردم، از این طریق با آقای کردیزاده آشنا میشوم و حاصل این ارتباط میشود ضبط موسیقی سریال «دلیران تنگستان» که با همراهی عدهای از اهالی بوشهر در رادیو و تلویزیون شیراز انجام شده است.
به هر ترتیب موسیقی متن و تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» از جمله آثار موسیقایی است که توانسته بخشی از توانمندی های ۲ آهنگساز مطرح و جریان موسیقی کشورمان را به مخاطبان معرفی کند. مسیری که طی سال های اخیر اگرچه در حوزه کیفیت می تواند با دقت و تحلیل بیشتری مورد توجه قرار گیرد اما دربرگیرنده ابعاد مثبت و ارزشمندی است که توجه و عنایت بیشتر به بزرگان موسیقی این سرزمین را ۲ چندان می کند.
منبع: مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی